جشن تولد یکسالگی عشق مامان
عزیزه دلم جشن تولد یکسالگیت هم به خوبی برگزار شد.البته چند روز زودتر چون میخواستم واکسن یکسالگیت رو بزنم برا همین یه چند روز زودتر یعنی دوم بهمن روز پنج شنبه مهمونی رو برگزار کردیم. کارای جشن و از چند شب زودتر شروع کردم و تقریبا تمومه کارا و هماهنگی های و تزیینات به عهده خودم بود و با اینکه سرکار بودم ولی شبا تا 12 ،1 شب مشغول درست کردن غذا و ریسه بادکنک و بقیه کارا بودم ،متاسفانه بابا جون هم تا دیر وقت سرکار بود و نمی رسید کمک من کنه فقط مامانی تو نگهداری تو و پذیرایی روز جشن خیلی کمک حالم بود که دسته گلش درد نکنه.ولی اصلا مهم نبود چون با وجود همه خستگی ها لحظه لحظه کاراهایی رو که میکردم با نهایتتتتتتتت عشق بود و د...
نویسنده :
مريم
10:13