22 و 23 ماهگی جیگر طلا
دخملکم
اینروزا جیگر تر عسلتر و ماهتر از همیشه ای نفسم.شیرین زبونیای دخملم یجورایی همه رو دیونه کردی مخصوصا اون تن صدای قشنگ که همه عاشقشن. این چند روز دایی جون از بیرجند اومدن که کلی بهمون خوش گذشت یه شبم تولد سارا دختر دایی مهدی بود که متاسفانه اولش زیاد خوش اخلاق نبودی به خاطر همین عکس زیادی از اون شب ازت ندارم.
اینروزا بیشتر فکرم برا برنامه ریزی جشن تولد شماست که اگه خدای مهربون کمک کنه بتونم یه تولد عالی تا اونجایی که از دستم بر میاد برات بگیرم.چون هر چی باشم قشنگترین و زیباترین لحظه زندگیمه پاره وجودم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی