21
قند عسلم
21 ماهه شد خدارو هزاران بار شد
این روزا هنوز دخترم در تب و تاب دندونه البته دندان دیگه آسیابش ،شبا با وحشت و با جیغ شروع به گریه میکنه و خیلی حساس و زود رنج شده ،جوری که اگه یه وقت برخلاف میلش برخورد بشه جیغ میزنه و موی بقیه رو میکشه و عصبی میشه البته ماهارو نه بیشتر دختر خاله بابایی که توی یه ساختمون هستیم و میاد باهاش بازی میکنه، به خاطر همین موضوع برا اینکه درست با دخترم برخورد داشته باشم حسابی از دوستان و کتاب و اینترنت کمک گرفتم و حتی از یه مشاور هم کمک گرفتم و همه اونا عنوان داشتن طبیعیه و مقتاضی سنشه و علت اصلی هم شکل گرفتن استقلال در وجودشه ،که البته راهکارهایی برا اینکه این رفتارا به درستی هدایت بشه هم داشتن که دارم به کار میبندم که امیدوارم نتیجه خوبی ببینم تا دختر گلم بدون هیچچچچچچ آسیبی از لحاظ روحی این دوران و به خوبی و باآرامش طی کنه.
تو این روزا تولده بابا صفا رو گذروندیم که یه تولده خودمونی رو برای بابای مهربون و زحمت کش ات گرفتیم دختره نازمم کلی نانای کرد و حسابی خوش گذروند.
اولین آرایشگاه و توی این ماه تجربه کردی که اولش تصمیم نداشتم موهای فرفری نازتو کوتاه کنم اکثرن هم مخالف بودن ولی وقتی دیدم بخاطره اینکه موها بلند شده و وز میشه شونه کردن خیلی سخته جوری که هر بار کلی گریه میکردی تصمیم گرفتم کوتاه کنم حس کردم به خاطر خودخواهی ما و لذت ما از دیدن موهای حلقه حلقه خوشگلت ،دخترم داره درد و عذاب شونه کردنشو میکشه بنابراین دل و به دریا زدمو رفتیم آرایشگاه و موهاتو کوتاه کردیم
بگذریم که چقدر گریه کردی جوری که نشستی بغل منو تو بغلم آرایشگر موهاتو کوتاه کرد ولی خب زود تموم شد و تو هم از حجم اون همه مو راحت شدی .عزیزمییییییی عشقه نازم
اینم عکس بعد از حمام اولین آرایشگاه