آیداآیدا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

دختر نازم آیدا

برای تو می نویستم جگرگوشه مادر

1394/6/10 11:42
نویسنده : مريم
186 بازدید
اشتراک گذاری

زود بزرگ نشو مادر ، کودکیت را بی حساب می خواهم و در پناهش جوانیم را !

زود بزرگ نشو فرزندم

قهقهه بزن ، جیغ بکش ، گریه کن ، لوس شو ، ولی زود بزرگ نشو تمام هستی ام .

آرام آرام پیش برو ، آن سو سن و سال هیچ خبری نیست گلم ، هر چه جلوتر می روی همه چیز تندتر از تو قدم بر می دارد . حالا هنوز دنیا به پای تو نمی رسد از پاکی ، الهی هرگز هم قدمش نشوی هرگز !

همیشه از دنیای ما آدم بزرگ ها جلوتر باش ، یک قدم ، دو قدم ، ولی زود بزرگ نشو مادر .

آرام ارام پیش برو گلم ، آنجا که عمر وزن می گیرد دنیا قدری سبک می شود که هیچ هیجانی برای پیمودنش نخواهی داشت .

آن سوی سن و سال خبری نیست ، کودکی کن ، از ته دل بخند به اداهای ما که برای خنداندنت دلقک می شویم. 

بزرگتر که شدی از نگاه دلقک ها گریه ات می گیرد .

عزیزترینم ، فرزندم من مادرت هستم .....

هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد ، من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بیخوابیهای شبانه را ، تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت حجمی از سکوت ، تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد ، من نه بهشت می خواهم نه آسمان و نه زمین .

بهشت من ، زمین من ، و زندگیم نفس های آرام کودکی توست .

من هیچ نمی خواهم هیچ .

هیچ روزی به من تعلق ندارد ، همه ساعتها و ثانیه های من تویی و من دست کودکیت را می گیرم تا به فردای انسانیت برسانم که این رسالت من است بر تو و هیچ منتی از من بر تو وارد نیست که من با اختیار به عشق تو را به این دنیا آورده ام .

 

پسندها (3)

نظرات (0)