تعطیلات تابستانه 94

بلاخره تعطیلات تابستانه من هفته اخر مرداد ماه به مدت یه هفته فرا رسید و منم حسابی خوشحال بودم که یه هفته میتونم با دخترم عشق و حال کنیم.

مامانی و بابایی عزم کلاردشت شدن و من با اینکه خیلییییی دلم میخواست برم اونجا ولی به خاطر هوای سرد کلاردشت و اینکه ممکنه تو این هوای سرد اذیت بشی منصرف شدم بعدش تصمیم به رفتن بیرجند با هواپیما گرفتم که دوتایی بیریم خونه دایی محمد که اونم به دلیل پر بودن پروازها کنسل شد.

خلاصه گفتم نهایتش تو خونه میمونیم و برنامه ریزی لازمو برا کیف کردیم این هفته انجام میدیم 5 شنبه و جمعه ککه طبق معمول به رسیدگی کارای خونه و تمیز کاری گذشت ولی روز جمعه باباجونه خودم که با مامان رفته بودن گرمسار زنگ زدن و اصرار که حالا که تعطیلی بیا پیش ما گرمسار

منم با بابا مشورت کردم ولی چون اون عطیل نبود و شنبه باید میرفت سرکار به من گفت تو برو من دو روز بعد مرخصی میگرم و میام پیشت این بود که من و خوشگل خانوم با راننده دایی رفتیم تا قم و بابای مهربونمم از گرمسار اومده بود قم دنبالمون.تو هم که کلی وقت بود بابایی رو ندیده بودی ذوق زده شدی و گردنشو محم بغل کرده بود.

تا یکشنبه شب ما گرمسار بودیم و کلی تو این دو  سه روز خوش گذشت هر ظهر و شب دعوت خونه دایی ها و مخصوصا خاله خودم که کلی برای منو تو زحمت کشید .یکشنبه هم بابا اومد و یه روز گرمسار موند بعدش سه تایی با هم رفتیم تهران خونه بابایی  (البته خونه تهرانشون) و تا 5شنبه تهران موندیم ،با دوست بابا جون دربند رفتیم ،امیرآباد و گیشا گردی کردیم و یه کمم برا گل دختری خرید کردیم یه شبم دوسته باباجون و همسرشونو به صرف پیتزا دعوت کردیم خونه که خیلی خوش گذشت.

اینم عکسای شبه مهمونی که دوسته باباجون اومده بود خونمون ولی خب طبق معمولو نمیزاشتی ازت عکس بگیرم

قربونه لبای خندون برم مامان جون الهی همیشه گله لبخند رو لبات باشه