آیداآیدا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

دختر نازم آیدا

پانزده ماهگی

1394/2/14 11:41
نویسنده : مريم
266 بازدید
اشتراک گذاری

گل مادر هستی من

چقدر با وجود تو به عظمت خدا پی میبرم لمس میکنم این همه عجایب خلقت را ،لحظه لحظه بزرگ شدنت معجزه است  عزیزه دلم .لغات و کلماتی که هر بار با تکرار ما، به زبان می آوری همه را شگفت زده میکنی.

اینکه بدون آنکه بیاموزی دستان کوچکت را بر روی زمین میگذاری و به آرامی بلند میشوی به زمین میخوری و پرووسه را بارها و بارها تکرار میکنی تا بتوانی یاد بگیری راز و رمز قدم برداشتن بر روی این کره خاکی را.

 دایره لغات و ادا کردن کلماتت خیلی سریعتر از سنت داره پیشرفت میکنه(بابایییییی ،ماست،رفت  و...) و نسبت به بچه های همسنت خیلی جلوتری ولی هنوز برا قدم برداشتن میترسی و احتیاط میکنی.اشکال نداره عزیزه دلم عجله نکن.جانه مادردلم تنگ میشه برای همینچاردست و پار رفتنات،برا اینکه مثلا تا یه چیزی رو یواشکی از روی زمین برمیداری و من به محض اینکه نگاهت میکنم با سرعت نور چاردست و فرار میکنی ،این لحظات قند تو دلم آب میشه.

عزیزه دلم میخوام برات بگم از زحمات این روزهای پدر و مادرهای من و بابایی که واقعا شرمنده اشون هستم و سپاسگزارشون برای همه عمرم

برای اینکه لحظاتی که من مجبورم به سرکار بیام به جای اینکه تو به جای غیر از محل امن خانه بری،یا اینکه یه فرد غریبه (که مطمنن مثل اونا دلسوز نیست ) بیاد پیشه تو ،با جووووون و دل ازت نگهداری میکنن.

مامان و بابای عزیزه من که با وجود همه مشکلات و کمردرد و خستگیای مقتضای سنشون از مسیر دور صبح خیلییییی زود راه میفتن تا اول صبح قبل از بیدار شدن تو خونه ما باشن و به محض بیدار شدن میبرنت پارک و بازی بعدم میارنت خونه و تا اومدن من با دلسوزی و مهربانی به کارای تو رسیدگی میکنن و دوباره  عصر همین مسیر طولانی رو برمیگردن خونه خودش

ویا مادرشوهر مهربانم که هرگز برام کم از مادری نزاشته روزهایی که خودش سرکار نمیره از صبح با جون و دلش و با همه وجودش به تو میرسه ،یا پارک میبره یا با هم میرین خرید و خلاصه علیرغم همه گرفتاریاش تو براش تو الویتی و اینکه خیلی کارهای دیگه اشو بخاطره وجوده تو نازنینم حذف کرده و یا اینکه خیلی از پیشنهادات کاری خوب رو مثل قبول کردن پست مدیریت بخاطره اینکه وقت کافی برای تو داشته باشه رد کرده.یا پدرشوهره گلم که وقتی از سرکار میاد اول میاد تورو میبینه بعد میره خونه خودش و هرماه دقیقا روزه ماهگردت برات هدیه میاره و مارو شرمنده میکنه.خجالت

مامان جونم اینها چیزهای بزرگیه که بخاطره داشتنش باید به خودت افتخار کنی.(چون تعداد این ادما تو دنیا داره کم و کم تر میشه)همینطور که من افتخار میکنم بهشون .اینهارو  برای تو فرشته کوچولوم می نویسم که بخوانی و بدانی چقدر عزیز هستی و چقدر انسانهای عزیزی در اطرافتن که با همه وجودشون برات زحمت کشیدن تا روزی قدردانه زحماتشون باشی دختره مهربونم.

عشقه منی جونه مادر،همه تارو پود و وجوده مادرمحبت

پسندها (4)

نظرات (4)

پریسا
14 اردیبهشت 94 12:30
خدا نی نی شما رو هم حفظ کنه ان شا الله به ما هم سر بزنید ========================== مرسی عزیزم حتما سر میزنم
مامان هانیه
15 اردیبهشت 94 9:53
15 ماهگیت مبارک خوشگل خانم
مريم
پاسخ
مرسی عزیزه دلم ببوس دخمله نازتو
محمدامین
20 اردیبهشت 94 8:55
سلام ودرود ایشاله خداواست حفظش کنه وهمیشه صحت وسعادت وسلامت باشی بااحترام دعوتی
مريم
پاسخ
ممنون لطف دارین
♥ایدا♥
4 خرداد 94 9:06
سلام بسیار خوش حال خواهم شد به من رای بدهید عدد 37 رو به 1000891010 ارسال کنید