آب بازی
جیگر طلای مامان
اول از همه بگم که ماه رمضان رسید و من خیلی استرس داشتم که با وجود سرکار و رسیدگی به گلبرگ نازم نتونم روزه بگیرم ولی اول خدا خیلی کمک کرد بعد تو دختر نازه دلم که اصلا انرژی مضاعفی از مامان نگرفتی و مامان تونست به راحتی روزه هاشو بگیره.
حال بریم سره اصل مطلب که برای عید فطر و تعطیلاتش رفتیم شهرضا که خونه پدر بزرگ بابا و خاله های بابا جونه
روز اول عید که خونه خاله بابا بودیم و تو ملیکا (دختر خاله بابا) ظهر وقتی همه خواب بودن رفتین تو حیاط و صدای قهقه تون میمومد منم دلم تاب نیاورد و اومدم تو حیاط که دیدم جیگر خانوم شلنگ آب گرفته به خودش کل لباساش خیس شد من برا اینکه بیشتر بت خوش بگذره لباسات و درآوردم و گذاشتم حسابی آب بازی کنی عشقه مامان
اینم عکسای آب بازی دخترم در حیاط خانه خاله جون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی